لطیفه های ظریف
مورد داشتیم
حیف نون خواسته شیشه نوشابه رو بزاره تو یخچال دیده جا نمیشه...
یه کم ازش خورده دوباره امتحان کرده...
میگن یخچاله سوخته از خنده
********************
بچه بودم بابام عموم رو فرستاد دنبالم که دیگه نرم اتاری بازی کنم، فرداش بابام منو فرستاد عموم رو برگردونم
********************
یه سری عموم زنگ زد، گفت: مهندس، کجایی؟! بیا سر ساختمون به مشکل برخوردیم!
سریع رفتم گفتم: جانم عمو، نقشه مورد داره؟
گفت: نه، کارگرمون نیومده امروز
*****************
یکی از ضایع ترین تعارفات ما اینه که میگن مرحوم عمرش را داد به شما😐
اگه عمری داشت که خودش استفاده میکرد، مرحوم شکلاتش را هم به ما نمیداد
********************
خانومم گفت میشه وقتی می خوابی خروپف کنی؟ گفتم مگه داریم همچین درخواستی !؟😳
گفت آخه جدیدا دیگه صدای حیوانات درنده جنگل رو درمیاری میخوام برگردی رو حالت خروپف
******************
ديشب یه دست کله پاچه بار گذاشتم از ترس این که نسوزه انقدر زيرشو کم کردم
که صبح در قابلمه رو برداشتم گوسفنده گفت: داداش درو بزار سوز مياد
*********************
رفتم گوشی بخرم، دیدم قیمتا خیلی بالاست. به فروشنده گفتم:
یچیز ساده تر نداری که فقط بشه زنگ زد؟
یه تیکه آهن بهم داد گفت: اگه آب بپاشی بهش، خوب زنگ میزنه
**********************
میدونی اوج تنبلی چیه...!؟
اینه که بخوابی و خواب ببینی که تو خواب هم خوابیدی...
**********************
اگه فرهنگ داشتید و از رو پل عابر پیاده رد میشدید
الان اینجوری بلوارها رو نرده نمیکشیدن
من هم مجبور نمیشدم از رو نردهها بپرم اونور
**********************
ادم تو زندگی همه چی رو راحت از دست میده
جز چربی دور شکم
خیلی وفاداره
*****************
رفتم کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کنم یارو گفت بیا این فرم و پر کن،
فرمو پرکردم ی نگاه انداخت و گفت شما باید از زبان فارسی شروع کنی